پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۷۸۱/ مهدی مهریزی
اجازه یکی از میراثهای فرهنگی در میان مسلمانان و شیعیان است و تاریخی کهن و دیرینه دارد و بدان معنا است که شخصی که دارای مقام علمی، یا معنوی و یا موقعیت اجتماعی است، حائز بودن موقعیت علمی یا جواز انجام امور معنوی و سیر و سلوک و یا دخل و تصرفهای مالی و اجتماعی را برای فرد یا افرادی تأیید کند.
این مقاله، پس از توضیح اجازه، کارکردها و فوائد آن، به گزارش اجمالی این واقعیت در فرهنگ شیعه پرداخته و هشت نوع اجازه را به ترتیب شکل گیری تاریخی با بیان نمونههایی معرفی میکند. این اجازات هشت گانه عبارتند از: ۱. اجازه حدیث و روایات؛ ۲. اجازه نقل کتاب؛ ۳. اجازات معنوی و عرفانی؛ ۴. اجازات اجتهادی و فقهی؛ ۵. اجازه امور حسبیه؛ ۶. اجازه تدریس؛ ۷. اجازه تبلیغ و منبر و روضهخوانی؛ ۸. اجازه استخاره.
کلید واژهها: اجازه، فرهنگ شیعه، امام خمینی، انواع اجازات، کاربرد اجازات.
اجازهنامهها[۱] بخشی از میراث فرهنگی مسلمانان به شمار میرود. این اجازهنامهها به جهت واقعیت حاکم بر امور فرهنگی گذشته رواج بیشتری داشته است. امروزه با کمتر شدن پارهای از کارکردهای اجازهنامهها شاهد رونق پیشین نیستیم.
قلمرو اجازهنامهها به سه حوزۀ کلان علمی، معنوی و اجتماعی بر میگردد و مصادیق آن را میتوان در موارد زیر احصا کرد:
۱. اجازۀ حدیث و روایت؛ ۲. اجازه نقل کتاب؛ ۳. اجازات معنوی و عرفانی؛ ۴. اجازات فقهی و اجتهادی؛ ۵. اجازۀ امور حسبیه؛ ۶. اجازۀ تدریس؛ ۷. اجازۀ تبلیغ، منبر و روضهخوانی؛ ۸. اجازه استخاره.
از این موارد برخی بسیار شایع و اسناد و مدارک آن در دسترس است، مانند: اجازات حدیثی، اجازات اجتهاد و اجازات امور حسبیه؛ ولی برخی مصادیق آن نادر و کمتر در دسترس میباشد، مانند اجازهنامههای معنوی و سیر و سلوک و یا اجازات استخاره.
برخی موارد نیز گرچه سعی بر اخفا و کتمان آن نبوده؛ اما وقوع آن در خارج، چندان مُعتنیبه نیست، مانند: اجازه تدریس و یا اجازۀ روضهخوانی.
کارکرد اجازهنامهها
کارکرد یا فلسفۀ پیدایش اجازات را از سوی اجازهدهندگان و اجازهگیرندگان میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱. تجویز و مشروعیت بخشی به یک عمل و کار؛ مانند اجازه تدریس، تبلیغ و تصرّف در اموال قُصَّر.
۲. صیانت و حفاظت از دستبرد و دخل و تصرفهای نابجا در کتب و روایات؛ که در اجازات حدیثی بیشتر مدّ نظر بوده است.
۳. تأیید و تصدیق دستیابی به یک موقعیت علمی و صلاحیت نظریهپردازی؛ که در اجازات اجتهادی دیده میشود.
۴. کسب وجاهت و موقعیت اجتماعی؛ که در تمامی موارد بالا قابل دستیابی است.
۵. اتصال به سلسلههای معنوی برای تصرّفات تکوینی و یا تأثیرگذاریهای غیر مادی، مانند: اجازات سیر و سلوک و دستگیری و ارشاد و استخاره و اوراد و اذکار.
۶. کسب تیمن و تبرک و قرار گرفتن در سلسله ناقلان حدیث نبوی و امامان؛ چنانکه در اجازات حدیثی دیده میشود.
فواید اجازهنامهها
اجازهنامهها را باید گنجینههایی ارزشمند در حوزۀ فرهنگ و تمدن اسلامی و یکی از منابع اصیل و جدی در تدوین تاریخ گذشته مسلمانان و تاریخ علم آنان به شمار آورد؛ چرا که اجازهنامهها، کشکولی از تاریخ، ادبیات، حدیث، فقه و فرهنگ عمومی جوامع اسلامیاند.
اجازهنامهها، گزارشگر روحیات و خصلتهای اجازهدهندگاناند.
اجازهنامهها، مسئلههای مورد اهتمام محدّثان، فقیهان، فیلسوفان و صاحبان دیگر علوم را به نمایش میگذارند.
اجازهنامهها، حاوی بهترین اطلاعات کتابشناختی دربارۀ کتب گذشتگاناند.
اجازهنامهها، نوع روابط استاد و شاگردی و مکاتب و مناهج تعلیم و تربیت را در گذشته به ما نشان میدهد.
به سخن دیگر، اجازهها منبعی غنی برای مطالعۀ تاریخ علوم و تطوّرات آن به شمار میروند. همانگونه که فرهنگ عمومی جوامع انسانی را نمیتوان تنها از کتابهای خاصّی در آورد ـ بلکه باید به شعرها، مَثَلها، لباسها، بازیها، حرفهها، محاورات و... نیز رو کرد ـ به همانسان، فرهنگ عمومی علوم اسلامی و ادبیات این علوم را نیز نمیتوان تنها از کتابهای رایج این علوم فرا گرفت؛ بلکه باید به مقدمۀ کتابها، شروح، ترجمهها، لغتنامهها و مهمتر از همه، اجازهنامهها مراجعه کرد.
طُرفه اینکه نگاه امروزه به اجازات ـ آنچنان که در میان اهل این فنْ رایج است ـ از زاویۀ فرهنگ عمومی است، نه از زاویه کارکردهایی که پیش از این یاد شد.
برخی نویسندگان، به درستی، فواید اجازهنامهها را در حوزه حدیث چنین برشمردهاند:
۱) اعتماد و اطمینان بیشتر به گفتهها و نوشتههای شخص مجاز؛
۲) دستیابی به شرح احوال و تاریخ زندگی و زندگینامۀ علمی دانشمندان و شناختِ نام و نشان و کنیه و لقب و نسب آنان و اطلاع یافتن بر طبقات و مشایخ و شاگردان و آثار ایشان که از جهت تمیز افراد از یکدیگر و تشخیص اقوال و افعال هر یک از آنان و بررسی اسناد روایات، سودمند و مؤثّر است؛
۳) اطلاع یافتن بر اندیشهها، گرایشها و کارهای فردی و اجتماعی دانشوران؛ چون قسمتی از اجازات، متضمّن گواهیها و اظهار نظرهای مشایخ، نسبت به شاگردان و معاصران یا بالعکس میباشد و این امر در قبول یا ردّ احادیث و اقوال رسیده از ایشان، از جهت اطمینان به وثاقت یا عدم وثاقتشان، تأثیر بسزایی دارد؛
۴) در بخشی از اجازات، نکتههای ارزنده علمی و فرهنگی فراوانْ نهفته است که میتواند در جهت شناخت تاریخ و محیط و اوضاع علمی و اجتماعی و سیاسی عصر دانشمندان و راویان، از جوانب مختلف، مفید و سودمند باشد؛
۵) در اجازه روایت حدیث، اتّصال سند اخبار به کانون وحی و معدن علم و حکمت ـ یعنی حضرت رسول اکرم۶ و ائمه معصومینG ـ از فواید و نتایج مهم شمرده میشود؛
۶) در اجازۀ کتاب، احراز صحّت نسبت نوشتهای به مؤلف آن و اعتماد بر آثار گذشتگان، قابل توجه و حائز اهمیت است.[۲]
گرچه این فواید به قصد تحلیل اجازهنامههای حدیث نگارش شده، اما توجه و اهتمام به دیگر اجازهنامهها نیز این فواید را دارد.
این دو مبحثی که با عنوان کارکرد و فواید ارائه شد، اولی به فلسفۀ پیدایش اجازه و مُجیز و مُجاز بر میگردد.
و دومی به پژوهشگران عرصۀ اجازات مربوط میشود. اولی به ما میگوید چرا گذشتگان سراغ اجازهنامه رفتند و دومی میگوید چرا ما باید سراغ اجازهنامهها رفته و به آنها بپردازیم.
پیش از ورود به بحث لازم است به نکتهای توجه شود و آن اینکه اجازات ـ چه حدیثی و چه غیر آن ـ در معنایی اعم از تصدیق و اجازه به کار میرود؛ بدان معنا که گاه اجازه تنها تصدیق یک موقعیت علمی، معنوی یا اجتماعی است، مثل تصدیق رسیدن به درجه اجتهاد و یا رسیدن به برخی مراتب معنوی و گاه بدان معنا است که در ترتیب آثار مترتّب بر آن موقعیت، اجازهای صادر شده است. مثلاً اجازهنامه، موجب تصدیق اجتهاد کسی میشود و اجازه پارهای از امور مترتّب بر آن، به وی داده شود.
به سخن دیگر، اجازات را از این جهت میتوان به دو دسته تقسیم کرد: اجازهای که صرفاً تصدیق یک موقعیت علمی، معنوی و اجتماعی است و اجازهای که علاوه بر آن به دخل و تصرف بر پایۀ آن نیز کمک میکند. و به تفاوت این دو دسته در تعریف آثار، گاه توجه نمیشود.
اینک پس از این مباحث مقدماتی به معرفی اجمالی هر یک از انواع هشتگانۀ اجازات با ذکر نمونهای از آنها پرداخته میشود. گفتنی است ترتیب این انواع با ملاحظه سابقه تاریخی آنها صورت گرفته است.
انواع اجازهنامهها
۱. اجازه حدیث و روایت
در کتب علوم حدیث، یکی از راههای فراگیری و تحمل حدیث را اجازه دانستهاند و تعریف آن چنین است:
استاد و شیخ حدیث، اجازه روایت از مکتوبات یا مسموعات خود را به فرد یا گروهی صادر کند. این اجازه ممکن است شفاهی باشد و یا کتبی باشد و عام باشد و یا محدود.
شاید بتوان گفت قدیمیترین نوع اجازه همین اجازه روایت است. سابقه آن به قرن چهار و پیش از آن بر میگردد.
شیخ طوسی، در کتاب الرجال به موارد متعددی از اجازات راویان پیش از خود اشاره دارد که به نمونههایی اشاره میشود:
درباره حسن بن محمّد بن احمد میگوید:
روی عنه التلعکبری سمع منه سنة ثمان وعشرین وثلثمائة وما بعدها وله منه إجازة.[۳]
درباره حسن بن محمّد بن یحیی نیز میگوید:
روی عنه التلعکبری وسمع منه سنة سبع وعشرین وثلثمائة إلی سنة خمس وخمسین، یکنی أبا محمد، وله منه إجازة.[۴]
درباره حسن بن محمّد بن حمزه میگوید:
روی عنه التلعکبری وکان سماعه منه أولاً سنة ثمان وعشرین وثلثمائة وله منه إجازة بجمیع کتبه وروایاته.[۵]
مع الأسف از این دورهها متن اجازهنامهها باقی نمانده است، ولی از قرن ششم به بعد بسیاری از متون اجازهنامهها موجود است.
علامه مجلسی در کتاب «اجازات» بحار الأنوار مواردی از متون اجازات از علامه حلی و قبل از ایشان آورده است و نخستین اجازهای که وی میآورد مربوط به سال ۵۷۶ ق است.[۶]
همچنین در کتاب اجازات العلماء که نسخههای خطی موجود در کتابخانه آستان قدس رضوی در آن گردآوری شده، از قرن هفتم، نسخههای اجازات معرفی و ارائه میشود.[۷]
اینک یک نمونه از اجازات حدیثی را میآوریم و آن اجازه فخر المحقّقین فرزند علامه حلّی به ابن زهیر حلبی در سال ۷۵۶ ق. میباشد:
صورة إجازة الشیخ فخر الدین ولد العلامة للسیّد أبی طالب بن محمّد بن زهرة الحلبی.
الحمد لله، أجزت لمولانا السیّد الطاهر الأعظم مفخر آل طه ویس سیّد الطالبیین شرف الأسرة النبویة فخر العترة العلویة، الإمام الأعظم، أفضل علماء العالم، أعلم فضلاء بنی آدم، أمین الدین أبی طالب بن محمّد بن زهرة الحسینی المذکور فی هذه الإجازة أعز اللّه نصره أن یروی جمیع ما فی هذه الإجازة من کتب أصحابنا وروایاتهم وجمیع المشایخ المذکورین فی هذه الأوراق عنّی، عن والدی، عنهم، بالطرق المذکورة فی هذه الأوراق، فلیرو ذلک لمن یشاء وأحبّ، فهو أهل لذلک.
وکتب محمّد بن الحسن بن یوسف بن المطهر فی رابع عشر من ربیع الأوّل سنة ستّ وخمسین وسبع مائة والحمد لله وحده وصلّی الله علی سیّدنا محمّد النبی وآله الطاهرین.[۸]
تاکنون تلاشهای علمی بسیاری برای جمعآوری، تحقیق و تصحیح و انتشار اجازات حدیثی صورت گرفته است.
محقّقان شیعه و اهل سنت بسیاری از اجازات حدیثی را گردآوری کرده و با تحقیق و تصحیح در دسترس حدیث پژوهان قرار دادهاند.[۹]
۲. اجازه نقل کتاب
گرچه اجازه روایت و حدیث از کهنترین انواع اجازات است، ولی میتوان گفت به موازات و درون آن، اجازه کتاب از سایر رشتههای علمی چون فقه، کتب تفسیر و حتی علوم عقلی نیز مطرح بوده است. اجازه کتاب غالباً همراه و درون اجازات روایی مطرح میشده است گرچه گاه نیز به صورت مستقل و جداگانه نمونههایی از آن در تاریخ فرهنگ شیعه به چشم میخورد. کارکرد این نوع اجازه اطمینان از وثاقت نقل و انتقال علوم و دانشها بوده است. عالمان کتابهایی را در رشتههای مختلف به شاگردان خود اجازه نقل میدادهاند و این در سلامت این کتب از دستبرد و جعل و تحریف تا حدودی مؤثّر بوده است. گفتنی است برخی از این اجازات روایت کتاب، اجازۀ تفصیلی (کلمه به کلمه و نتیجۀ یک اِقراء و مقابله) و برخی دیگر نیز اجازۀ اجمالیاند، و روشن است که اجازهای که نتیجه قرائت و سماع و تفصیلی باشد، اطمینانآوری بیشتری دارد.
بسیاری از اجازات حدیثی کهن را که ملاحظه میکنیم از کتابهایی غیر از حدیث نیز یاد شده است. در اینجا به نمونهای از اجازات کتب همراه اجازات حدیثی و نمونهای از اجازات مستقل، اشاره میشود:
اجازه علامه حلّی، حسن بن یوسف به علی بن اسماعیل بن ابراهیم بن فتوح در دوازدهم رجب ۷۰۱؛ ارشاد الاذهان (ش ۲۲۲۲)، ظهر ورق اول:
قرأ هذا الکتاب الشیخ الأجل الأوحد العالم الفقیه الفاضل والصالح لی زین المسلمین علیّ بن الشیخ الصالح اسماعیل بن ابراهیم بن فتوح المجاور للمشهد الشریف الغروی صلوات الله علی مشرفه من أوّله الی آخره قراءة بحث واتقان ومعرفة وایقان وسأل عن مسائله وأوضحت له وجوه دلائله وأشرت الی الخلاف الواقع من علمائنا السابقین رضوان الله علیهم أجمعین. وقد أجزت له روایة هذا الکتاب عنّی وغیره من مصنفاتی وروایاتی وإجازاتی وجمیع کتب أصحابنا رحمهم الله تعالی. وکتب حسن بن یوسف بن مطهر فی ثانی عشر شهر رجب المبارک سنة إحدی وسبعمائة حامداً مصلیاً مستغفراً.[۱۰]
اجازه دیگر فخر المحقّقین نیز به ابو یوسف محمّد بن ابی طالب سماوی، در رجب ۷۰۵ ق؛ مبادی الوصول الی علم الاصول (۲۹۴۷)، ظهر ورق اول:
قرأ علیَّ مولانا أفضل المتأخرین لسان المحکمة رئیس الأصحاب... فضائل الأخلاق الفائز بالشّیم المعلی فی طیب الأعراق شمس الملّة والحقّ والدین أبو یوسف محمّد بن بهاء الدین أبی طالب [اسماعیل؟] أدام اللّه أیامه وحرس مجده وإنعامه هذا الکتاب من أوّله الی آخره قراءة مهذبة تشهد بفضله وتدلّ علی معرفته وعلمه وأجزت له روایته عنّی، عن والدی مصنف الکتاب أدام الله أیامهف وکتب محمّد بن المطهر حامداً مصلیاً فی رجب سنة. خمس وسبعمائة.[۱۱]
۳. اجازات معنوی و عرفانی
این نوع اجازه مصادیقش در اجازه اذکار و اوراد، استخاره، خواندن برخی ادعیه برای رفع گرفتاریها و بیماریها و یا تصدیق به درجات معنوی و عرفانی و مواردی از این دست تبلور دارد. در میان عالمان صوفیمشربِ امامیه، اجازۀ دستگیری از سالکان و ارشاد عامه و پیشنمازی و تعبیر خواب و اَمثال این موارد نیز دیده میشود.
این قسم از اجازات به جهت محدودیت صنفی این کارها و نیز اسرارآلود بودن آن بسیار کمتر از دیگر اجازات ظهور و بروز مکتوب داشته و دارد، گرچه از السنه کم و بیش شنیده میشود که افرادی از اساتید خود چنین اجازاتی دریافت کردهاند، اما غالباً یا مکتوب نشده و یا اگر مکتوب شده، مکتوم مانده است.
یکی از مهمترین این اجازات، اجازۀ سید محمد نوربخش به شیخ شمس الدین محمّد بن یحیی لاهیجی، مشهور به اسیری لاهیجی، صاحب شرح گلشن راز است که نثر آن، نمونهای از نثر پارسی سدۀ دهم هجری میباشد. در بخشی از آن چنین آمده است:
... جناب تجلی مآب، قدوة المکاشفین، عمدة الواصلین، زبدة المحققین، مفخر الکاملین، فرزند جانی شیخ محمّد گیلانی ـ أدام الله برکات جلیاته و کمالاته ـ در عنفوان شباب بعد از اکتساب علوم صوریه به سبب جاذبه الهیه به صحبت این فقیر رسید و به شرف توبت و انابت مشرف شد و ذکر خفی گرفت و شرایط خدمت و عزلت و خلوت و صحبت، چنانچه وظیفه ارباب طریقت است، مرعی داشته و نتایج شریفه این مقدمات مقبوله از اطوار سبعیۀ قلبیه و انوار متنوعۀ غیبیه و مکاشفات و مشاهدات و معاینات و تجلیات آثاری و افعالی و صفاتی و ذاتی... به ظهور، پیوسته از اعیان واصلان کاملان مرشدان مکمل شد و در صحبت این فقیر به تربیت سالکان قیام نموده... .
چون حضرت الله تعالی این دولت عظمی و سعادت کبری وی را کرامت فرمود به اشارت الهی فرزند مشارالیه را اجازت نمودیم که بندگان خدا را به خدا دعوت و دلالت کند و توجه طالبان و بیعت مایلان قبول نماید و تلقین ذکر خفی قوی مشروط به شرایطی که در صحبت دیده و دانسته و در اربعینات متعدّده خود بر آن مواظبت نموده بگوید و اربعین بنشیند و سالکان را به اربعین بنشاند.[۱۲]
همچنین آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی به دریافت اجازه ذکر از استادش سید مهدی بحرانی غریفی اشاره کرده است:
إنّی أروی عدة أدعیة ماثورة عن أهل البیتG، سنده معنعنة وقد جربتها مراراً، ضمن تلک الأدعیة ما حدّثنی به وأجاز لی فی قرائته یوم الغدیر ذی الحجة سنة ۱۳۳۴ عند قبر جدّی أمیر المؤمنینu ممّا یلی الرأس الشریف، حجّة الإسلام العلامة الأدیب الورع النسابة آیة الباری السیّد مهدی بن علیّ الموسوی البحرانی الغریفی النجفی... .[۱۳]
۴. اجازات فقهی و اجتهادی
پس از اجازه روایت، قدیمیترین نوع اجازه اجازات فقهی و اجتهادی است. گاه گمان میرود این نوع اجازات در قرن اخیر باب شده است،[۱۴] ولی چنین نیست. با تتبع و جستجوهایی که صورت گرفته سابقه آن به قرن هشتم هجری میرسد.
قدیمیترین متن موجود در این زمینه تصدیق اجتهاد تاج الدین حسن بن حسین سرابشنوی شاگرد علامه حلّی به شیخ شرف الدین علی سرابشنوی در سال ۷۶۳ ق میباشد.[۱۵] البته در این قرون تعداد اجازات شناسایی شده اندک است، ولی از قرن یازدهم تعداد اجازات فراوان میشود.
در اینجا یکی از قدیمیترین اجازات اجتهادی را که اجازه محمّد تقی بن حسن حسینی استرآبادی به معز الدین محمّد بن الحسن موسوی مشهدی در سال ۱۰۲۷ق است، میآوریم:
بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیمِ، وإلی جناب فضلک الاستعاذة من الشیطان الرجیم.
أمّا بعد حمد واجب الوجود، ومُفیض الخیر والعدل والجود، وفاعل الذوات والمهیّات، ومُبدِع الإنّیّات العالیات والسافلات، وخالق ما فی الأرضین الراسیات، وما فی السماوات العالیات السایرات، ومسیّر الأرواح فی أراضی الأجساد، ومدبّر الکائنات فی الأقطار والبلاد ـ وأنّی للذِّمَمِ الهالکة النائیة الجائرة أن توازی حقوق نعمه وقطوف کرمه بالتسبیح والتحمید، أو أن یدانی شقوق أفضاله وصنوف أمتثاله بالتعظیم والتمجید؟! ـ والصلاةِ علی أکرم المصطفین من الذوات المقدّسة، وأقدس المجتبین من النفوس المکرّمة، سیّد النبیِّین وختمهم وخاتمهم، وأُسوة المرسلین وقرمهم ومقرمهم، شرف عالم الإمکان وسطاع نور البرهان، محمّد سیّد الأصفیاء، وعلیٍّ أکرم الأولیاء، وأصحابه الأنجبین، وأولاده الأطیبین، صلاةً متکاثرة متعاقبة، ما اصطدم الضیاء والظلام، وارتدفت اللیالی والأیّام، فإنّ المفتاق إلی عفو ربّه الغنیّ الهادی «محمّد تقیّ بن الحسن الظهیر الحسینیّ الأسترآبادیّ» یقول:
إنّ العقل والنقل متطابقان علی أنّ کمال الإنسان هو امتثال الأوامر الإلهیّة، والانقیاد إلی التکالیف الملّیّة الشرعیّة، وهو لا یتأتّی إلا بالاجتهاد أو التقلید، لا ثالث لهما فی زمان الغیبة.
والأوّل عزیز الوجود، سیّما فی عصرنا هذا؛ فإنّ أبناء الزمان فی حَنُون إلی اللذّات المخدجة الممرجة، غافل عمّا خُلِق لأجله.
فطوبی لمن وفّقه الله تعالی سلوک أشرف هذین الطریقین! والله ولیّ الحکمة، یؤتیها لمن یشاء، و بیده أزمّة الأشیاء.
ومن الموفّقین لسلوک أشرف السبیلین: السیِّد الأجلّ الأفضل والسند المحقّق الأکمل، نسل العترة الطاهرة وسلالة الأنجم الزاهرة، صاحب الأخلاق الرضیّة والملکات المرضیّة، الجامع بین مکارم الأخلاق وطیب الأعراق، قدوة أعاظم السادات الکرام وعنوان صحیفة صفائح أفاضل العلماء الأعلام، معزّ الدِّین الدُّنیا، الأمیر الکبیر «أمیر معزّ الدین محمّد بن أبی الحسن الموسویّ»؛ وفّقه الله فی السلوک إلی نهایة السبیل، وأذاقه من شراب اُنسه کأساً من السلسبیل.
وقد أذعنت اجتهاده بعد الممارسة المُطَّلِعَة علی الحال بإیرادٍ ونبذٍ من الشُّبهِ والمقال؛ فیجب علی السالکین فی أخسّ الطریقین ـ وهو طریق التقلید ـ اتّباعه وقبول أمره ونهیه؛ فإنّ الردّ علی المجتهد ردّ علی إمام العصر، والردّ علیه ردّ علی الله، والردّ علیه موجب للسخط فی النشأتین، والإجازة من الصغیر للکبیر منجبر بأمر الکبیر للصغیر.
وفّق الله الکبیر والصغیر فی تحصیل مراضیه، وجعل مستقبلهما خیراً من ماضیه.
کتب هذه الأحرف أقلّ الأنام: «محمّد تقیّ بن الحسن الظهیر الحسینیّ الأسترآبادیّ» فی أوائل العشر الثانیة من شهر ذی القعدة من شهور سنة ۱۰۲۷ من الهجرة النبویّة؛ علیه الصلاة و التحیّة.[۱۶]
تعداد اجازات اجتهادی پس از این دورهها رو به فزونی است به ویژه که در برخی ادوار کارکردهایی اجتماعی و یا استخدامی نیز داشته است، مانند دوره پهلوی اول و دوم.
۵. اجازه امور حسبیه
سومین گونه از اجازات اجازه امور حسبیه است. پایه و اساس این اجازه، اجتهاد فقیه است. در فقه امامیه پارهای از امور عامه در اختیار فقیه جامع الشرایط است. مانند رسیدگی به امور صغار و غُیب و نیز رسیدگی به دعاوی و مرافعات. همچنین دخل و تصرف در بخشی از وجوه شرعیه مانند سهم امام در خمس.
بر این اساس فقیهان برخی از افراد را به عنوان وکیل و مأذون از جانب خود برای تصدّی این امور معرفی میکردند که به این قبیل اذنها، «اجازات امور حسبیه» گفته میشود.
تاریخ روشنی برای این دسته نیافتم. ولی در قرون اخیر امری رایج و متعارف است. بخشی از اجازات حسبیه سید ابوالحسن اصفهانی در یک کتاب گردآوری شده است.[۱۷]
چنانکه اجازههای حسبیه امام خمینی در جلد اول صحیفه امام[۱۸] و فهرست آن در جلد ۲۳ به عنوان ضمیمه[۱۹] و نیز در کتابی مستقل با عنوان اجازات امام خمینی[۲۰] چاپ شده است.
اینک نمونهای از اجازات امور حسبیه را میآورم:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ العالمین والصلوة والسلام علی محمّد وآله الطاهرین.
از آنجایی که جناب مستطاب ثقة الإسلام، آقای آقا میرزا آقای شیرازی را از حیث علم و عمل و متانت و دیانت آراسته یافته ایشان را در تصرّف در کافّه امور حسبیه حتّی قبض سهم مبارک امامu به قدر کفایت خود، [و] طریق معمول به، مأذون نموده و مرخص داشتم؛ پس اخوان مؤمنین ـ کثر الله أمثالهم ـ وجود محترم ایشان را مغتنم دانسته، در امورات شرعیه به ایشان رجوع نموده و از [طرف] اینجانب تا مقدار پنج هزار تومان از سهم مبارک امامu ماذونند به ایشان مساعدت کنند از برای خرید در مسکن.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
۲۸ ربیع الأوّل ۱۳۶۴
أبو الحسن الموسوی الإصفهانی[۲۱]
۶. اجازه تدریس
یکی از انواع اجازات در فرهنگ شیعیان اجازه تدریس علوم دینی و کتب رایج در حوزههای علمیه است. برای این نوع اجازه نیز سابقه مشخصی نیافتم و تاکنون به تلاش علمی متمرکز برای شناسایی و گردآوری این گونه اجازات برنخوردم. ولی در سدههای اخیر به صورت پراکنده نمونههایی از آن رؤیت شده است.
در اجازات سید ابوالحسن اصفهانی نمونههایی از اجازه تدریس دیده میشود.[۲۲]
در این جا یک نمونه از اجازه تدریس سید ابوالحسن اصفهانی و یک نمونه اجازه تدریس علوم ادبی از ادیب نیشابوری (ادیب ثانی) را میآورم:
اجازه تدریس سید ابوالحسن اصفهانی به شیخ محمدعلی طبسی:
الحمدُ لله ربّ العالمین، والصلاة والسلام علی أشرف الأنبیاء والمرسلین محمّد خاتم النبیّین، وعلی آله الکهف الحصین الطیّبین، واللعنة علی أعدائهم أجمعین إلی یوم الدین.
وبعد، فإنّ جناب العالم العامل والفاضل الکامل، عماد الأعلام وثقة الإسلام، الصفیّ الزکیّ «الشیخ محمّد علیّ الطبسیّ» ـ دامت تأییداته ـ المعروف بـ «المدّرس»، ممّن صرف عمره فی تحصیل العلوم الشرعیّة، وتنقیح مبانیها النظریّة، حتّی صار بحمد الله من أهل النظر والاستدلال، وبلغ مرتبة الاجتهاد.
فله العمل بما یستنبطه من الأحکام علی النهج المألوف بین الأعلام، والتصدّی لما لا یجوز إلا للمجتهدین فی زمان الغیبة أو مَنْ یکون مأذوناً منهم.
وأجزت له التصدّی لتدریس العلوم الشرعیّة من الفقه والأُصول، وأن یروی عنّی کلّما صحّت لی روایته بالطرق المنتهیة إلی أهل بیت الوحی ومعدن الحکمة.
وأرجوه أن لا ینسانی من صالح الدعوات، کما لا أنساه إن شاء الله تعالی.
الأحقر: «أبو الحسن الموسویّ الإصبهانیّ»[۲۳]
اجازه تدریس علوم ادبی از سوی ادیب نیشابوری (ادیب ثانی) به یکی از شاگردان شیخ محمد کری پارسا.
بسم الله الرّحمن الرحیم
بعد الحمد للّه والصّلوة علی من اصطفاه، فقد وفد علیّ وشهد لدیّ صاحب النّسب الرفیع والحسب المنیع والشّوق الرّائق إلی اکتساب العلوم والذّوق الفائق فی التقاط الفنون، ذوالذّهن الثاقب والنّقد النّاقب، نخبة الطّلاب والمحصّلین وعمدة الأصحاب والمتعلّمین الجناب المستطاب، الفاضل الفاصل، البارع الفارع، الشیخ محمد کریم البارسا وفّقه اللّه فی الصّباح والمساء وبلّغه المقصد الأقصی، فحضر محفل درسی ومجمع اُنسی قریباً من ثلاث سنین مشتغلاً بعلوم الأدب بلسان العرب بالجدّ الوافی والجهد الکافی فبلغ من التحقیق ما بلغ وحصّل بالتدقیق ما حصّل، فمجاز ومأذون من قبلی بإفادة ما استفاد وإفاضة ما استفاض وعلی قاطبة الطّلاب والمحصّلین أن یستفیدوا ویستفیضوا وعلیه أن یفید ویفیض والرّجاء الواثق ألا ینسانی فی مظانّ استجابة الدّعاء آمین یا ربّ العالمین.
حرّر فی السّادس و العشرین من شهر رمضان المبارک شهر الله الأعظم سنة الأربع والتّسعین وثلاثمائۀ بعد الألف من الهجرة النّبویّة القمریّة علی صاحبها ألف سلام وتحیّة.
العبد الضّعیف الفانی ـ الأدیب النیسابوری[۲۴]
شاید بتوان دو اجازه امام خمینی به دو تن از شاگردان دروس فلسفی و عرفانی خود را (میرزا جواد همدانی و سید ابراهیم خوئی مقبرهای) که حاکی از مرتبه والای علمی آنان بوده و ایشان اجازه و شایستگی تدریس این علوم را دارند، در این دسته قرار داد.
متن ذیل بخشی از این دو اجازه است:
وهذه وصیّتی إلی نفسی القاسیة المظلمة البطّالة وإلی صاحبی الموفّق ذی الفکر الثاقب فی العلوم الظاهرة والباطنة والنظر الدقیق فی المعارف الإلهیة، العالم الفاضل النقّاد والروحانی الآقا میرزا جواد الهمدانی ـ بلّغه الله غایة الأمانی ـ فإنّی ولعَمر الحبیب مع أنّه لستُ من أهل العلم وطلابه قد ألقیت إلیه ما عندی من مهمّات اُصول الفلسفة الإلهیة المتعالیة، وشطراً ممّا استفدت من المشایخ العظام ـ أدام الله ظلّهم ـ وکتب أرباب المعرفة وأصحاب القلوب ـ رضوان الله علیهم ـ و قد بلغ بحمد الله تعالی مرتبة العلم والعرفان وسلک مسلک العقل والإیمان، وهو سلَّمه الله لطیف السّر والقریحة، نقیّ القلب، سلیم الفطرة، جَیِّد الرَویّة، متردّی برداءِ العلم والسداد وعلی اللّه التوکّل فی المبدأ والمعاد.[۲۵]
و این وصیتی است به نفْس سنگدل تاریک بیکارۀ خویش و وصیتی است به دوست موفقم صاحب خِردی با بینشی درخشان در علوم ظاهری و باطنی و نظری دقیق در معارف الهی، دانشمند خردمندِ نکته سنج روحانی «آقا میرزا جواد همدانی» که خداوندش به نهایت آمال برساند.
من، به جان دوست قسم با آنکه از اهل علم و طلاب آن نیستم، از مهمات اصول فلسفۀ متعالیه الهی هر آنچه نزد خویش داشتم و بعضی از آنچه از اساتید بزرگوار ـ خداوند سایه ایشان را مستدام گرداند ـ و کتب ارباب معرفت و صاحبدلان ـ رضوان الله علیهم ـ فرا گرفته بودم بر وی عرضه کردم، و او به حمد خداوند متعال به مرتبۀ علم و عرفان رسیده، مسلک عقل و ایمان را پیمود، در حالی که خود نیز ـ سلّمه الله ـ دارای قریحه و سرّی لطیف و قلبی پاک و طینت سلیم و فکری نیکوست که لباس علم و راستی بر تن کرده، و توکّل همه بر خداست در مبدأ و معاد.[۲۶]
۷. اجازه تبلیغ، منبر و روضهخوانی
یکی از انواع اجازات که تا حدودی در فرهنگ شیعی رخ داده، اجازه منبر، تبلیغ دین، وعظ و روضهخوانی است. گمان میرود این نوع بسیار متأخر است و در این سده اخیر مطرح شده باشد.
روشن است که برای تبلیغ دین و وعظ، صلاحیتها و لیاقتهایی لازم است، چرا که از مصادیق روشن و بارزی است که میتواند مورد سوء استفاده قرار گیرد و افراد نااهل با استفاده از فرهنگ پایین مردم خود را بر این کرسی بنشانند.
توجه عالمان بدین نکته که افراد لایق برای این کار انتخاب شود و این انتخاب و تأیید در شکل و قالب اجازه باشد، نشان از درایت و واقع بینی دارد.
به هر رو، نمونههایی از این دست اجازه اندک است. نمونهای را از اجازات سید ابوالحسن اصفهانی و نیز نمونهای را از مرحوم نائینی دیدهام. این دو نمونه شاهد را میآورم:
اجازه نقل روایت مربوط به مواعظ و مناقب از سوی مرحوم نائینی
بسم اللّه الرحمن الرحیم
مخفی نماند جناب عمدة المحدثین و الواعظین آخوند ملا غلامعلی دزفولی دام توفیقه
از جانب احقر مأذون و مجاز میباشند در نقل روایات راجعه بمواعظ و مناقب و مصائب اهل بیت اطهار ـ سلام الله علیهم اجمعین ـ از کتب معتبره علماء امامیه ـ رضوان الله تعالی علیهم ـ مثل کتب شیخ مفید و سید ابن طاوس و کتب عربیه و فارسیه علامه مجلسی ـ قدس الله تعالی أسرارهم ـ و روایات مندرجه در کتب مرقومه صحیح و معتبر و جایز النقل است.
حرّر فی صفر ۱۳۴۹
الاحقر محمد حسین الغروی النائینی[۲۷]
اجازه نقل روایت در مصائب و مواعظ از سوی سید ابوالحسن اصفهانی
بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله ربّ العالمین، وأفضل صلواته وتحیاته علی أشرف الأوّلین والآخرین رحمۀ للعالمین محمّد وآله الأئمة الطیبین الطاهرین، واللعنة الدائمة علی أعدائهم أجمعین أبد الآبدین.
و بعد: مخفی نماند جناب مستطاب عمدة العلماء الأعلام والأفاضل العظام، آقا سیّد برهان الدین خلخالی دامت تأئیداته مدتی در نجف اشرف اقامت داشته [و] در تحصیل علوم دینیه و تعلم استنباط احکام از مبانی آن بذل جهد نموده به مقام عالی رسیدهاند فلله تعالی دُرّه وعلیه سبحانه أجره. چون به اقتضای حاجت اهالی آن دیار به وظایف شرعیه محتاج إلیها و اجراء عقود و ایقاعات و تعلیم قرائت و احکام واجبه بر طبق رسائل عملیه قیام نمودهاند؛ لهذا در انجام بوظائف مذکوره و سائر آنچه متوقّف بر اذن است از جانب احقر مجازند؛ و همچنین در نقل روایات متعلّقه به مواعظ و مصائب أئمة عصمت صلوات الله علیهم مجازند که در کتب معتبرۀ علماء امامیه از قبیل نهج البلاغه وکتب أربعه، و مصنفات صدوق، و ارشاد شیخ مفید و ملهوف سید ابن طاوس و مناقب ابن شهر آشوب و احتجاج طبرسی و کتب عربیه و فارسیه علامه مجلسی رضوان الله علیهم اجمعین نقل روایات نموده برادران ایمانی را به فیض برسانند. إن شاء الله تعالی عموم مؤمنین، قدر نعمت وجود شریف ایشان را ـ که فوق این مراحل است ـ کما هو حقّه شناخته، به شکر این نعمت قیام و استفاضه از ایشان را مغتنم دانند و احقر را از دعوات خیریه فراموش نخواهد نمود إن شاء الله تعالی.
والسلام علیه وعلی جمیع إخوانی ورحمة الله وبرکاته
حرّر فی شهر محرّم الحرام ۱۳۴۷
الأحقر أبو الحسن الموسوی الإصفهانی
۸. اجازه استخاره
یکی از انواع اجازه که گمان میرود به دورههای اخیر بر میگردد، اجازه استخاره است. آیت اللّه گرامی که خود یکی از شخصیتهای مطرح در زمینه استخاره است در پاسخ به این پرسش: افراد معمولی چطور میتوانند استخاره بگیرند؟ آیا میتوانند با اینترنت و گوشی هم استخاره بگیرند؟ فرمودهاند:
دستور استخاره، عام و برای همه است؛ ولی استخاره کسانی عملاً به نتیجۀ مؤثری میرسد که در یک ارتباط باطنی در خواب یا بیداری به آنها اجازه داده شده باشد.[۲۸]
همچنین در شرح احوال مرحوم سید عبد الکریم کشمیری گفته شده است:
فرمودند: استخاره با تسبیح، یادگاری از مرحوم شیخ مرتضی طالقانی; است، و اصل استخاره با قرآن، از دستور العمل شیخ علی اکبر اراکی; بود که از او خواستم و یک اربعین صوم به اضافه سوره نور را با عدد و شرایط خاصی به من دادند، من هم انجام دادم تا اینکه سه خواب دیدم.[۲۹]
تاکنون به متنی از اینگونه اجازات دست نیافتم.
جمعبندی و تحلیل
اینک در پایان این نوشتار کوتاه، چند نکته را بیان میدارم:
۱. از میان این هشت نوع اجازه، چهارگونۀ اول از سابقه طولانی برخودار است؛ ولی چهارگونۀ دیگر به ادوار اخیر بر میگردد.
۲. تاکنون تلاشهایی در گردآوری چند نوع از این اجازهها به شکلهای مختلف صورت گرفته است. بسیاری از اجازات حدیث و روایت گردآوری و به چاپ رسیده است، چنانکه در پاروقیهای صفحات پیشین به نمونههایی از این کتابها اشاره شد و نیز اجازات اجتهادی در قالب طرحی کلان توسط کتابخانه تخصّصی فقه و اصول وابسته به دفتر حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی در دست انجام است و یک جلد از آن به چاپ رسید و جلد دوم در دست چاپ است و پیشبینی میشود به ده جلد برسد.
همچنین تلاشهایی در اجازات شخصیتمحور به ثمر نشسته که به اجازات سید ابوالحسن اصفهانی و اجازات امام خمینی در لابهلای نوشته اشاره شد. در این دسته از تلاشها، اجازات یک فرد اعم از حدیثی، اجتهادی و غیره گردآوری شده است.
همچنین تلاش دیگری در گردآوری اجازات صورت گرفته که میتوان آن را کتابخانهمحور نامید. کتاب اجازات العلماء بر اساس نسخههای خطی کتابخانه آستان قدس رضوی، از این دست است.
۳. با این همه، جامعه علمی هنوز در گردآوری اجازات بسیار عقب است و بسیاری از اجازات به صورت پراکنده در کتابها و نسخههای خطی خارج از دسترس است. و چنانکه آشکار شد به جز اجازات حدیثی در دیگر انواع اجازات، کاری صورت نگرفته و یا کارهای انجام شده بسیار اندک است.
از این رو تلاش و همّتی بلند در شناسایی و گردآوری، تحقیق و تصحیح این مجموعه از ذخایر و گنجینههای فرهنگی شیعی، مورد نیاز است.
۴. پس از گردآوری اجازات و یافتن متون پراکنده و تحقیق و تصحیح آنها، تحلیلهای تاریخی، اجتماعی و دینی محتوای اجازات امری ضروری و لازم است. میتوان با تحلیل محتوای اجازات در تدوین تاریخ فرهنگ و ادب شیعه بسیار از آنها مدد جُست. چنانکه میتوان از دل آنها به ایدههایی نو برای فعالیتهای علمی، فرهنگی و دینی آینده و به حلقههایی مفقود در تاریخ علوم نقلی و عقلی دست یافت.
امید است این آرزوها از سوی مراکز علمی و صاحب نظران مورد توجه قرار گیرد و جامه عمل بپوشد.
کتابنامه
۱) الإجازات الاجتهادیه، مهدی المهریزی ـ حمید الاحمدی الجلفایی، نشر سهل، قم، ۱۴۰۱.
۲) اجازات امام خمینی، مهدی حاضری، تهران، مؤسسه چاپ و نشر عروج، ۱۳۹۴.
۳) اجازات آیت الله العظمی سید ابو الحسن اصفهانی، مهدی باقری سیانی، کانون پژوهش، اصفهان، ۱۳۸۸.
۴) بحار الأنوار، محمدباقر مجلسی، دار الکتب العلمیه، تهران، ۱۳۶۵.
۵) رجال الطوسی، محمّد بن الحسن الطوسی، تحقیق: جواد القیومی، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المقدسة، قم، ۱۴۱۵ق.
۶) روح و ریحان، (شرح احوالات و مکاشفات آیة الحق سید عبد الکریم کشمیری)، علی اکبر صداقت، کتابسرای اشراق، قم، ۱۳۸۲.
۷) زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری (ادیب ثانی)، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، تهران، ۱۳۸۸.
۸) صحیفه امام، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ۱۳۷۸.
۹) کتابشناسی توصیفی حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، سید محمود مرعشی، قم، کتابخانه بزرگ آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۸۲.
[۱]. جهت آگاهی بیشتر دربارۀ اجازهنامهها از این منابع میتوان استفاده کرد:
ـ دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۶، ص ۵۹۸ ـ ۵۹۶ و ص۶۱۰.
ـ دایرة المعارف تشیع، ج ۱، ص ۴۷۲ ـ ۴۶۹.
ـ میراث حدیث شیعه، دفتر سوم، ص ۹ـ ۷.
ـ کتاب شیعه، شمارۀ هفتم و هشتم (ویژه اجازات)، سال چهارم، بهار تا زمستان ۱۳۹۲.
[۲]. دایرة المعارف تشیع، ج ۱، ص ۴۶۹ ـ ۴۷۰.
[۳]. رجال الطوسی، ص ۴۲۲، ش ۶۰۸۵.
[۴]. همان، ش ۶۰۸۶.
[۵]. همان، ش ۶۰۸۷.
[۶]. ر.ک: بحار الأنوار، ج ۱۰۷، ص ۲۷.
[۷]. إجازات العلماء، ج ۱، ص ۱۷ به بعد.
[۸]. بحار الأنوار، ج ۱۰۷، ص ۵۹.
[۹]. برای نمونه به این کتابها میتوان اشاره کرد:
ـ بحار الأنوار، علامه مجلسی، بخش اجازات، جلدهای ۱۰۵ تا ۱۱۰.
ـ المسلسلات فی الإجازات، سید محمود مرعشی.
ـ فهرستگان نسخ خطی حدیث شیعه، علی صدرایی خویی، ج ۱۱ و ۱۲.
ـ الإجازات لجمع من الأعلام و الفقهاء و المحدثین، تحقیق: سید مهدی الرجایی.
ـ الإجازة الکبیرة، السید حسن الصدر.
ـ إجازات العلما، براقعلی مقدم.
ـ اتحاف الاخلاء بإجازات المشایخ الأجلاء، أبو سالم عیاشی، تقدیم و تحقیق: محمد الزاهی.
ـ إعلام الرواة المحدثین الأخیار ببعض ما علا من أسانید الشیخ احمد بن محمد سردار الحلبی، خالد عبدالکریم ترکستانی مکّی.
همچنین میتوان در سایت لیب (پایگاه فراگیر کتابخانههای ایران) موضوع اجازات حدیثی را جستجو کرد.
[۱۰]. اجازات علما، ج ۱، ص ۲۰.
[۱۱]. همان، ص ۲۲.
[۱۲]. کتابشناسی توصیفی حضرت آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی، مقاله «درنگی در الاجازة الکبیرة»، علی صدرایی خویی، ص ۳۳۱ ـ ۳۳۲.
[۱۳]. همان، ص ۳۳۳.
[۱۴]. نامه بهارستان، د ۲، س ۱، ش ۱ و ۲، پاییز و زمستان ۱۳۸۷، مقالۀ: یک اجازهنامه با امضای سه مرجع، رسول جعفریان، ص ۲۲.
[۱۵]. ر.ک: الإجازات الاجتهادیة، ج ۱، ص ۴۳.
[۱۶]. الإجازات الاجتهادیة، ج ۱، ص ۶۱ تا ۶۲.
[۱۷]. ر.ک: اجازات آیت الله العظمی سید ابو الحسن اصفهانی، ص ۲۱۵ ـ ۳۰۸.
[۱۸]. ر.ک: صحیفه امام، ج ۱، ص ۴۶ ـ ۷۶ و ۱۲۵ ـ ۱۳۲ و ص ۲۱۷ و....
[۱۹]. همان، ج ۲۳، بخش ضمیمه.
[۲۰]. اجازات امام خمینی، مهدی حاضری.
[۲۱]. اجازات آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی، ص ۲۱۶.
[۲۲]. ر.ک: همان، ص ۲۱۸، ۳۱۰ و ۳۳۰.
[۲۳]. الإجازات الاجتهادیة، ج ۲، ص ۱۹۲ (در دست چاپ).
[۲۴]. زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم شیخ محمدتقی نیشابوری (ادیب ثانی)، ص ۲۸۲.
[۲۵]. صحیفه امام، ج ۱، ص ۶.
[۲۶]. همان، ص ۱۱.
[۲۷]. پایگاه اطلاع رسانی عالمون.
[۲۸]. مجله تقریرات، ش ۴ و ۵، اردیبهشت و تیر ۱۳۹۵، ص ۳۲.
[۲۹]. روح و ریحان (شرح احوالات و مکاشفات آیة الحقّ سید عبد الکریم کشمیری)، ص ۶۴.